وعشق.......
دوست داشتن در روشنائي ريشه ميبندد و در زير نور سبز ميشود و رشد ميکند
و از اين روست که همواره پس از آشنائي پديد مي آيد و در حقيقت
در آغاز دو روح خطوط آشنائي را در سيما و نگاه يکديگر ميخوانند
و پس از «آشنا شدن» است که خودماني مي شوند
عشق زيبائي هاي دلخواه را در معشوق مي آفريند
و دوست داشتن زيبائي هاي دلخواه را در«دوست» مي بيند و مي يابد
عشق يک فريب بزرگ و قوي است و دوست داشتن يک صداقت راستين و صميمي، بي انتها و مطلق
عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن
عشق غذا خوردن يک گرسنه است و دوست داشتن «همزباني در سرزمين بيگانه يافتن» است
آري باشي و زندگي کني ...
که دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز
خود را تا سطح بلندترين قله عشقهاي بلند پائين نخواهم آورد.
+ نوشته شده در جمعه بیست و یکم دی ۱۳۸۶ ساعت توسط من
|