امروز سر رسیده و فردا نیامده

خورشید بخت ماست که بالا نیامده !

دنبال سرنوشت خود از بس دویده ام

حتا هنوز هم نفسم جا نیامده !

احساس می کنم پدرم راست گفته بود

آسودگی به طایفه ی ما نیامده !

در انتظار روز خوشی مانده ام ولی

هر بار یا نیامده و یا نیامده !

رو به غروب پیش خودم فکر می کنم

خوشبخت کودکی که به دنیا نیامده !!