تا ابد پنهانت میکنم
من در آسمان تنهاییم ستاره ها داشتم
ماه آسمان من مهربان بود
ستاره ها گرداگردش حلقه می زدند
و او برایشان ازمحبت،از امید می سرود
همه غرق شادی و صداقت
دست در دست هم
یکصدا و یکرنگ
ساز زندگی را می نواختند
شبی غریبه هایی از دیار ظلمت
خلوتشان بر هم زدند
ماه مرا چیدند
ستاره هایم درو کردند
بردند ماه و ستاره هایم
بردند
کجا؟!
نمی دانم!
پشت تکه ابری که یادگار رفتنت بود
ستاره عشق تو را پنهان کردم
حال تو تنها ستاره آسمان تنهاییم هستی
تنها ستاره ام !
از تو با هیچ کس نگفته ام
مبادا بشنوند و برای بردنت بیایند
نمی خواهم شبهایم روشن کنی
مبادا برق چشمانت ببینند
من این آسمان تاریک را برای داشتنت دوست دارم
روشنایی برای من خاطره ای بیش نیست
من در این ظلمت با خاموشی سر میکنم
تا ابد پنهانت میکنم
+ نوشته شده در دوشنبه دوم مهر ۱۳۸۶ ساعت توسط من
|